.....................
سلام به دختر نازنیمممممم به عسلی خودم به عشقم
وای خیلی وقته نتونستم وبت رو آپ کنم و حالا 1 عااااااااااااااااالمه حرف دارم برات جوجه خوشگلم
خیللللللللی نمک شد فرفروک مامان با اون موهای فرفری خوشگلتتتتت
عزیز دل مامانی چرا انقدر تو عسلی بابا کشتی مارو با اون شیرین کاری و دلبری هایی که میکنه
دیشب واسه من و بابایی میرقصیدی و هی میدی ذوق میکنیم و میخندیم دور خودت میچرخیدی و وایمستادی چشاتو گرد میکنی (جدیدا اینکارو میکنی نمیدونم از کی یاد گرفتی و خیلیم بامزه میشیم ) بعد دست میزدی و پا میکوبیدی و میرقصییدی خلاصه کللللللی بهمون حال دادی.. مممنوووووووون
وای خییییییلی هم لجباز شدی 1 چیز میخوای و نمیدیم انچنان گریه ای میکنی که انگار 1 فس کتک خوردی
یاد گرفتی همش شلوارتو در میاری عجب چیزی یاد گرفتیاااا این فقط موقعی که میخوام بشورمت واجبه نه همیشه
بوس میکنی باقلوااااااا.......البته به همه بوس نمیدی و فقط فکر میکنی باید لب و ببوسی و ماهم هی لپمون رو میاریم جلو و تو هم هی دلاتر میشی تا لبمونو ببوسی قند نباتمممممم مهربونم
خیلی بامزه میخوای باسن مبارکت و پارک کنی و بشینی رو پا عقب عقب میای و بعد میشینی
درسا یاالله دست بده .........دست میدی میگی یا یا
وای وای من فدات شم که هم موش میشی و هی موش میشی و مارم هلاک میکنی
به من و بابا میگی مامایی و بابایی و وقتی دعوات میکنیم هی مثلا میگی مامایی....مامایی یا برعکس
خلاصه که خیلی کار بلدی و خووووووووب دلبری میکنی
اگه غذاتم خوب بخوریاااااا دیگه هیچ مشکلی نیس.....البته همش در حال خوردنی ولی به همه چیز نوک میزنی و قشنگ غذا نمیخوری و شیر هم خیلییییییییی کم
خیللللللللللللللی هم به می می (پستونک ) وابسته شدی و همش دنبالش میگردی و میخوری....چجوری ازت بگیرمش !!!!!!!!!؟
حرفای جدیدت : بیا .... بشین ... نام نام (غذا) ....... به به ( خواراکی ) ..... آمی (آب و مایعات کلا )
...... شی (شیر ) ..... قام قام ( ماشین ) ..... آسزی ( آزی ) ...... اددا ( اتا ) یادم نمیاد فعلا هههههه
وای فدات بشم بهت میگم درسا بخواب جیجیت رو عوض کنم دراز میکشی تا پوشکت رو عوض کنم
درسا بیا جی جی بپوشم بریم ددر خیلی قشنگ میشینی تا آمادت کنم و بعد هی بابای میکنی
هی میشینی تا جوراب یا کفشت رو پات کنی
درسا چشمات کو ؟ تند تند پلکاتو بهم میزنی بحالت چشمک
درسا الهی شکر ....... 2 تا دستت رو بالا میبری و خدارو شکر میکنی
خلاصه که هرچی بنویسم هی طولانی تر میشه شیرینکاری و عسلیاااااااات
چند تا خاطره هم بگم از این 1 ماه گذشته :
من و خاله آزی و شما رفتیم تیراژه خرید کنیم... تو هی میدوی اینور اونور و کلی حال میکردی بین لباسا میرفتی و ورقشون میزدی......تو 1 از مغازه ها یهو ناپدید شدی ماهم همه جا رو نگاه کردیم و تو پرو هم نبودی .....یهو صدات اومد....اگه گفتی کجا رفته بودی ؟!!!!!!!!!!!!!
تو ویترین وایستاده بودی و حرف میزدی
بعدشم رفتیم سرزمین عجایب و تو هم خوال آلود و اصلا انگار نه انگار.....بیشتر به من و خاله آزاداه خوش گذشت
اینم عکسای سرزمین عجایب :
دوباره چند روز بعدش با بهنوش رفتیم خرید و برات از این ماشینا گرفتم راحت بشینی و ماهم بچرخیم پیاده شده بودی و میگفتی بزار من هول بدم لابدم ما باید میشستیم توش هههههههه
بعد تو پاساژ میدویدی و موش میشدی یهو فرار میکردی از دستمون
گیر داده بودی به این طی های جلو در مغازه ها برشون میداشتی و در میرفتی
1 جا بند نمیشدی که ماهم مرده بودیم از خنده
از این شیبای بین 3 پله همچین تنهایی میرفتی بالا که همه متعجب شده بودن
خلاصه رسمونو کشیدی و کلللللللللی حال کردی و بهت خوش گذشت
دوباره چند روز بعدش با مامانی گیتی رفتیم بازار :
وای نمیدونی چه کردی .....ما داشتیم خرید میکردم 1 راه رو گزاشته بودی سرکار و پسرا هم عاشقت شده بودن موش میشدی و براشون نانای میکردی و اونام ضعف میکرد ن و خلاصه کلی باهم خوش گذروندین ههههه
هفته پیش خونه برسام خان 1 نینی پارتی دیگه بود که رفتیم و کلی هم بهمون خوش گذشت و واقعاااااااااا دست خاله منیس درد نکنه کلی زحمت کشیده بود و برامون میز شب یلدا چیده بودن
اینم عکساش :
اینم موش کوچولوی مامان
اینم عکسایی از شما و حامی خان :
وای بهت خط چشم داده بودم فکر نمیکردم بتونی درش رو باز کنی و رفتم بیرون اتاق و اودم دیدم به به چه خانوم کار بلدم هست