دخترکه قند نباتمم
سلامممممممم عشقم نفسم عمرم
وایییییییییییی نمیدونم از کجا بگم از چی بگممممممممم
هر جا میری و هزکی میاد زودی سلام میدی
تلفن رو جواب میدی ....... کیَه ؟ سلام ...خوببببی ؟ بعد شروع میکنی حرف زدن که مثلا .....خوابیدم .... چیس خوددم (چیپس خوردم ) و ....... خوددم و............
عاشششششق میوه ای مخصوصا گیلا (گیلاس ) و آلو زرد و انگور و همه میوه ها رو خیلی دوست داری اگه بگم ص پر میشه ههههههه
تو روز چند دفعه میگی زنگ بزنیم به بابا ............ تا زنگ میزنی سلام مییدی میگی : گیلا بَخر ... بستنی بخر ...... بعد شروع میکنی تعریف کردن کارات و منم هی ترجمه میکنه
دیگه کاااامل و اکثرا درست حرف میزنی و حسااااابی بلا شدی.......خوبم میدونی چیکار کنی و خیلیم باهووووووشی
صدات میکنم درساا .......بدون اینکه دهتم باز کنی میگی : هوم میگم هوم نه بله ..میگی بععلله
1 چیزی رو که میگم برو بیار ....سرتو تکون میدی و میگی الان از خودم یاد گرفتی هی بهت میگم الان میام و الان میدم و......
مامان و چندتا دوست داری ؟ صِدتا (100 تا نمیتونی بگی و همه فک میکنن میگی 3 تا )
آدده......آره شلوار.....شددار پیراهن.....پیرن جوراب.....آجو
قاشق.چنگال .... آشق.چنال بشقاب .... بشّاب نمک ...... اَکم
شکلات........اشولات لواشک.....شلا بِخونم.....بُخونم
تخت ..... دَخت کرم ....کَرِم و خلاصه همه چی میگی ولی این مدلی........ الانم برعکسه چیزای خیلی بامزه یادم نمیاد
میخوای بگی که این واسه کی هست .....مثلا میگی سارینانِه ؟ بابا نِه ؟
خلاصه اسم اسممممم همه چیز رو میدونی خداروشکر و راحت میفهمیم چی میخوای
واسه نینی تاب تابه خمیر شیشه و خمیر وبخونی..: میزنی پشتش میگی: پنیر پنیر بالا چی چیچیچیچیچی ( سوزن میخوای یا قیچی...قیجی رو میگی چی چیچیچیچچی) و ادای قیچی
وااااااااای 1 چیز باحال:::: الهی من قربونت برم انقدر بزرگگگگ شدی نفسممممممم
چند روز پیش میخواستم بریم سریع دوش بگیرم برگردم......برات زیر انداز انداختم جلو تی وی و تو 1 ظرف چیپس و چوب شور ریختم گذاشتم بشینی بخوری
منم سریع در ورودی خونه رو قفل کردم و رفتم حموم.......چند بار اومدی جلو در صدام کردی که خیالم از بابتت راحت بود
بعد سریع اومدم بیرون و اومدم دیدم روی زیرانداز 1 ظرف پر شکلات و شیرینیه
وای سکته کردم!!!!!!!! بعد پیش خودم گفتم شاید این چند وقته مهمون داشتیم اینا تو کشویی جا بوده نو رفتی پیدا کردی! انقدر ترسیده بودم امید میدادم به خودم
بعد ظرفش رو نکاه کردم دیدم اخه ما از اینا نداریمکه
وای بعد تو رو نگاه کردم که دهنت همه شکلاتی بود و تو دستتم شکلات یهو گفتی ::: مامان.مامان خاله اوشولات داد
بعد رفتم دیدم بعععله در خونه بازه!!!!!!!!! و زنگ زدم به بابا و فهمیدم بابا صبح رفتنی در رو ققفل کرده بوده شما یهو بیرون نری! منم انققدرررر هول بود برم حموم متوجه نشدم که دارم درو باز میکنم!!!
بعد معلوم نبود کدوم خاله اومده در زده و ظرف رو داده به تو........تو هم که قربونش شیکموووووو سریع گرفتی و در وبستی اومدیم نشستی به خوردن و حاااااال کردی
انقدر حال کرده بودی هی ذوق میکردی که : مامان مامان خاله اوشولات داد
و امااااااااااا الان دیگه فصل تولده و همش میریم تولد و اولیشم تولد آقا رادینه گله
و منم از الان میخوام کمی کارای تم تولدت رو انجام بدم که ایشالا و به امید خدا 31 مرداد شب تولد خودت برات 1 جشن مختصر بگیریمممممممم
رااااااااستی خانوم خانومااااااا امروزم تولد مامانیته هاااااا مامانیت 24 ساله میشه و 2 سال تولدشه که 1 فرشته کوچولو همراهیش میکنه
و دستتم در نکنه امروز کادوم حسااااااااااابی اذییتم کردی و جونمو به لبم رسوندی ولی چه کنیم دیگههههه آخه ما عاشقتیم خوشگل خانومه خوش زبوووووووووووووون
درسای نازنیممممممم فرشته کوچولوی خوشگل من و بابایی هر روز بیشتر از روز قبل داریم از وجودت لذت میبریم و خدای مهربون رو شککککککر میکنی
حالا اینهمه از خوبیت گفتم 1 ذره هم از بدی بگم دیگه نه ؟! ......
شیطون نگو بللااااااااا بگو .......... وای جدیدا خیلی اذییت میکنی و مخصوصا لج میکنی و همش تو چشممون نگاه میکنی و میگی نه
اینم چند تا عکس از پرنسس کوچولوی ما ::::
اینو بعد برد فوتبال که رفتیم بیرون اننداختیم
مادر به فداااااااااااااای ژست عکسات بشه جوجه نمکی