و بالاخره جشن تولد پرنسسمم
سلام سلام عسلچه و نانازچه
بالاخره جشنت رو برگزار کردیم . امیدوارم همه بهشون خوش گذشته باشه و بعدا هم که شما همه چی رو متوجه شدی و دیدی از همه چیز راضی باشی بازم تولدددددددت مباااااااااارک عزیز دلممممم
واییییی که چه هفته سختی رو درپیش داشتیم من تمام کارای تولد رو تو 2/3 که وقت داشتم انجام دادم و از شانس بددد هم من و تو و بابایی هر 3 سخت سرماخوردیم و حسااااابی چرک کرده سر و سینمون و هنوزم خوب نشدیممم
البته من با این حال خییییلی بدم مجبور بودم سرپا باشم و کارها رو انجام بدم و شما هم بیحال و همششش گریه و نق . روز قبل تولد که ککککلی اذیتت کردی و همش غرررر و من هم کلی کار داشتم و مامانی همش بهت میرسید و شب تولد هم من تا 3 بیدار بودم و تا اومدم بخوابم شما با گریه بیدار شدی و الههههههی بمیرم همش به خودت میپیچیدی و گریه و خلاصه تا 6/5 بیدار بودی و بعد خوابیدی و روز تولد از صبح انقدر غر زدی دلم میخواست موهامو بکنم!!!!!!!! بمیرم مامان میدونم مریض بودی ولی خب منم کللی حالم بد بود و کلی هم کار داشتم .
ولی در عوض خداروشکر تو مهمونی رواسه خودت میچرخیدی و حال میکردی و کللللللی خانوم بودی ممنونممممممممممممممم و بهت خوش گذشت
ناگفته نماند و همین جا از خاله مرجان و مامانی گیتی واااااااااااااقعا و با تمام وجود قدردانی میکنم و خسته نباشید . مثل همیشههههه خیلی خیلیییی کمکم کردن و تا قبل اومدن همه مهونا حتی میزو..... هم آماده بود
و باعث شدن تو همچین شب قشنگی حسااااابی بهمون خوش بگذره و فقط خوش بگذرونیم 1 دنیا ممنوووووون
تازه 1 کار خیییییییییلی بدی کردی که من انقدر حرص خوردم داشتم سکته میکردم و اگه بزرگ تر بودی حتما 1 تشر بدی میزده بهت خیییییلی عصبی شدم
فکر کن من با وجود وقت کم تمام ریسه ها و ساک گیفت و .....میدرستیدم و روبان پیچی و میزاشتم کنار که یو دیدم تو با 1 ساک گیفت پاره اومدی و میگفتی بییی(بگیر) . بعد رفتم دیدم به به چقدر عکس و...... پاره کردی!!!!!!!!!! شیطون بلاااااااا
خب حالا از همه اینا بگذریم و بریم این ماه که 12 ماهه شدی و 1 ساله چه کارایی میکنی :
خانوم خانومای من خداروشکر همون جوری که دوست داشتم تا تولد راه بیافتی و خودت بچرخی الان 1 ماه میشه که قشنگگگگگ راه افتادی .......
تا الان همش 4 تا دندون 2 تا بالا 2 تا پایین داری
میگی :
بییی...(بگیر) بده ....... از صبح تا شب 100 بار میری میای 1چیز میاری میگی بیی . بده
اییی ....(علی ) عم ......( عمو ) میِیم با تشدید ( مریم )
مییم ..... (مریم) پیسس ... (پیشی ) جیس .......( جیز ) و انگشت اشارتم تکون میدی
دس د ( دست نه ) و انشگت اشارت رو تکتون میدی و الانم جدیدا دیگه زحمت گفتن رو نمیکشی و فقط انگشت رو تکون میدی
ابل دد ( اتل متل ) بخون
خودت و لوس میکنی و لج بازی یادگرفتی و پاهات و میکوبی زمین و جیییییییییغ میزنی تا به خواستت برسی......... ای ناقلااااا
خیییییییییلی خیییییلی بهم وابسته شدی
1 لحظه هم نمیشینی و همششششششش در حال راه رفتن و شیطونی کردن . ماشالا خییییییییلی هم شیطونی و سارینا رو گزاشتی تو جیبت
وای اماااااااااااااان اماااااااااان از موقعی که ببینی 1 چیز داریم میاریم بخوریم هاهاهاهاااااااا میدوییی و هر دستت و هر جایی سریییییع به سرعت باد تو و سارینا خودتونو میرسونید یه موقع تموم نشه .!!!!!!!!!!!!
میگم چشمت کو......چشمای منو نشون میدی. میگم دماغتم.....دماغ من و نشون میدی
واییییی 1 چیز باحال تو با این سنت خییلی خوب پول رو میشناسی چون هر بار میریم پیش باباحاجی و بهت پول داده الان پول میبینی سریع برمیداری. رفته بودیم عروسی تا پول میریختن سر عروس سریع تو و عرشیا میدویید پول بردارید .........
واییییییییییی میخوام لههههههههت کنم با این شیرین کاریهات که هررررررررررررررررررر چچچچچی بگم تمومی ندارهههههههه به افتخار تنها عشقققق زندگیمون و هوارتا
واما عکسای تولد پرنسس جونم:
بقیه عکسا در ادامه مطلب :
اینم بیسکویتای تولد که خاله فرزانه زحمتشو کشیده و بودن و واااااااقعا دستشون درد نکنه
h
اینم گیفتای ما :